کد مطلب:153854 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

حسین و عبدالله بن جعفر
عبدالله بن جعفر طیار پسرعموی امام حسین و همسر زینب كبری از خبر رفتن حسین به كوفه ناراحت گردید و امواج غم و اندوه سراسر وجودش را فراگرفت، لذا نامه ای برای حسین علیه السلام نوشت و با دو فرزندش عون و محمد خدمت امام فرستاد، متن نامه چنین بود:

اما بعد. ترا به خدا سوگند می دهم كه چون نامه ام را خواندید از این سفر منصرف گردید كه من در این راه احساس خطر می كنم و می ترسم جان خود را از دست بدهی و خانواده ات را مستأصل نمائی و اگر شما كشته شوید نور زمین خاموش می گردد كه شما شاخص هدایت یافتگان و امید و پناهگاه مؤمنانی، در رفتن شتاب مكن و من خود نیز شخصا خدمت خواهم رسید.


عبدالله بن جعفر كه از فرط ناراحتی، قوای خود را از دست داده و فكرش مشوش بود نزد عمرو بن سعید حاكم مكه رفت و از او نامه امان برای حسین (ع) گرفت و یحیی بن سعید برادر حاكم مكه را نیز برای اطمینان بیشتر با خود همراه ساخت و شتابان خود را به امام رسانید و نامه امان را خدمت امام عرضه كرد و پیشنهاد اقامت مكه را نمود، لیكن حسین علیه السلام نپذیرفت عبدالله شروع كرد به التماس و ضجه و ناله كردن تا شاید بتواند حسین را منصرف سازد حسین (ع) فرمود: جدم رسول خدا (ص) را در خواب ملاقات كردم و مرا دستوری داده كه نمی توانم مخالفت نمایم.

عبدالله بن جعفر پرسید چه خواب دیدید؟

امام فرمود: تا كنون برای كسی نقل نكرده ام و هرگز برای احدی نقل نخواهم كرد تا خدا را ملاقات كنم.

عبدالله بن جعفر با اندوه فراوان از حسین خداحافظی كرد و فرزندانش را سفارش نمود كه در خدمت حسین باشند و در ركابش جان بازی نمایند [1] .


[1] تاريخ طبري ج 7/ص 279 - حياة الامام الحسين ج 3/ ص 24 - ارشاد ص 219 نفس المهموم ص 172 - عقد الفريد ج 4/ص 377.